داستان احتیاط کردن _ داستانی برای آشنایی با شغل دندانپزشکی
داستان احتیاط کردن
✅هدف از قصه امشب آشنایی با شغل دندانپزشکی هست. امیدواریم کودکان شما از این قصه ای که ابرکودک آماده کرده لذت ببرند.
شروع داستان احتیاط کردن:
آرتین و آرش دو تا داداش بودن که هر روز بعد از انجام تکالیف مدرسه با هم دیگه توی حیاط خونشون بازی میکردن. یکی از روزها که طبق معمول به حیاط رفته بودن و مشغول بازی با دوچرخه هاشون بودن یه دفعه صدای رعد و برقی از آسمون شنیده شد. آرتین همینطور که داشت رکاب میزد و دوچرخهسواری میکرد با شنیدن صدای رعد و برق حواسش پرت شد و به آسمون نگاه کرد ، اون فراموش کرده بود که موقع بازی با دوچرخه نگاه کردن به جای دیگه خیلی خطرناکه و همین کارش هم باعث خوردن دوچرخه به لبه حوض شد و آرتین محکم به زمین افتاد.
آرش با دیدن این اتفاق خیلی نگران داداشش شد و سریع از دوچرخهاش پیاده شد و به سمت اون رفت. آرتین که از درد به گریه افتاده بود با کمک آرش بلند شد و نشست و دستش رو جلوی دهنش گرفت. آرش گفت: داداش جونم گریه نکن دستت رو بردار ببینم چی شده؟ و وقتی آرتین دستش رو برداشت آرش دید که دندون آرتین آسیب دیده و اون به سرعت پیش مامانش رفت و ماجرا رو براش تعریف کرد ، مادر آرتین و آرش بدون معطلی آرتین رو به مطب دکتر دندونپزشک برد. خانم دکتر بعد از معاینه دندون آرتین گفت: جای نگرانی نیست و دندون آرتین کوچولو نشکسته فقط یه کمی لق شده و دردش طبیعیه. بعد رو به آرتین کرد و گفت: پسرم اگه میخوای دندونت مثل روز اولش بشه ، تا چند روز باید رعایت کنی و غذاهای جویدنی و میوه نخور و بیشتر سوپ و آبمیوه بخور که هم دردت کمتر بشه و هم زودتر خوب بشی.
آرتین هم قبول کرد و وقتی که از اتاق خانم دندونپزشک بیرون اومد ، دوستش نیما رو دید که توی مطب نشسته. نیما بعد از احوالپرسی با آرتین بهش گفت که نوبت معاینه دندونپزشکی داره که هر شش ماه یه بار باید انجام بشه. آرتین هم ماجرای زمین خوردنش با دوچرخه رو برای نیما تعریف کرد و نیما که خیلی برای دوستش ناراحت شده بود باهاش همدردی کرد و دعا کرد که زود خوب بشه ، بعد هم بهش قول داد که تا موقع خوب شدن آرتین هر روز به دیدنش بره. آرتین از نیما تشکر کرد و همراه مادرش به خونه رفتن ، وقتی که به خونه رسیدن دیدن که آرش در حال تعمیر کردن زنگ دوچرخه داداش آرتینه که موقع حادثه از دوچرخه باز شده بود. آرتین حرفهایی که خانم دکتر بهش زده بود رو برای آرش تعریف کرد و آرش هم وقتی متوجه شد داداشش به زودی خوب میشه با خوشحالی بغلش کرد و بوسیدش. چند روز بعد دندون آرتین خوب خوب شد و آرتین از اون به بعد قدر سلامتیش رو دونست و فهمید که موقع بازی هیچ وقت نباید احتیاط کردن رو فراموش کنه.
بچه های گل ، دندانپزشکی یکی از مهمترین شغلهاست که از زیرشاخههای پزشکی به حساب میاد و وجود دندانپزشکها توی هر شهر و روستایی لازمه. دندانپزشکها سالها تلاش میکنن و درس میخونن و زحمت میکشن تا بتونن به سلامت دندونهای ما کمک کنن. بچههای نازنین یادمون باشه اگر یک دندانپزشک به ما توصیهای کرد ، حتما گوش بدیم و بهش عمل کنیم چون اونها ما رو دوست دارن و بخاطر اینکه دندانهای ما همیشه از آسیبها در امان باشن از ما میخوان که مرتب مسواک بزنیم و غذاهای خیلی سرد و خیلی داغ نخوریم و هیچ وقت چیزهایی مثل پوست آجیل رو با دندانهامون نجویم پس یادمون باشه که دندانپزشکهای مهربون رو همیشه دوست داشته باشیم.
2 دیدگاه
-
4 ماه پیش
سلام تشکر از قصه ی قشنگتون من از این قصه ی آموزنده خیلی چیزا یاد گرفتم 💓
-
4 ماه پیش
سلام ممنون از قصه ی قشنگتون من از این قصه احتیاط رو یاد گرفتم ⚘
دیدگاه شما